طمع
طمع یه بیماریه که علائمش بر خلاف سایر بیماریها ناخوشایند و واضح نیست.
کسی که طمع چیزی رو داره بدون اینکه متوجه باشه داره خودش رو نابود میکنه
معمولا طمعی که ناپسند هست در مورد مسائل مادی مطرح میشه و الا اگر انسان طمع بیشتری نسبت به یه کار معنوی و بشر دوستانه داشته باشه ناپسند نیست.
در طمع مادی شخص با خودش فکر میکنه که اگر این کارو نکنه یا اگه به فلان چیزی دست پیدا نکنه متضرر میشه. البته این فکر لزوما مساوی با طمع نیست و به همین خاطر گاهی انسان دیر متوجه میشه که گرفتار طمع بوده
اصل این فکر که انسان طوری رفتار کنه که سرش کلاه نره یا متضرر نشه درسته و باید این طوری باشه
ولی مشکل از اونجایی رخ میده که بدون در نظر گرفتن داشتهها و لیاقتها انسان چیزی رو طلب میکنه که حق اون نیست و کم کم این موضوع براش به یه حقیقت تبدیل میشه
اون وقته که میگه اگه به فلان چیز نرسم ضرر کردم یا سرم کلاه رفته پس باید بهش برسم
درحالی که اگر بدون طمع نگاه کنه میفهمه که اصلا چرا من احساس کردم که این مورد حق من هست؟ که حالا احساس خسارت کنم؟ آیا من لیاقت این موضوع رو دارم؟
لحظهای که این فکر به ذهنش برسه و مسأله رو مجددا بررسی کنه اگر انسان آزادهای باشه باید از طمع دست بکشه.
مدت زمانی که در حال طمعورزی بود داشت به جسم و روح خودش آسیب میزد.
ما معمولا کلمه طمع رو با کلمه «حرص» در کنار هم شنیدیم.
جالب اینجاست که ما میدونیم یکی که خیلی حرص بخوره اذیت میشه. هم جسمی و هم روحی. ممکنه بیماریهای عجیب و غریبی سراغش بیاد ممکنه مشکل اعصاب پیدا کنه و ...
حرص در لغت به معنای آرزومندی هست. (حرص و آز)
طمع در لغت به معنای زیادهخواهی هست.
اما هر کدام از این کلمات در برخی از موارد جای هم دیگه استفاده میشند
یعنی حرص اعم از طمع هست.
پس کسی که طمع داشته باشه و زیادهخواه باشه قطعا دچار حرص شده و انسانی که حرص بخوره خودش و نابود میکنه
اما راه درمان...
جمله آخر دعای ابوحمزه ثمالی رو اگر دقت کنیم همه چیز رو تموم کرده...
اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ إِيماناً تُباشِرُ بِهِ قَلْبِى، وَيَقِيناً صادِقاً حَتَّىٰ أَعْلَمَ أَنَّهُ لَنْ يُصِيبَنِى إِلّا مَا كَتَبْتَ لِى، وَرَضِّنِى مِنَ الْعَيْشِ بِمَا قَسَمْتَ لِى، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.
خدایا ایمانی از تو میخواهم که دلم آن را لمس کند و باور صادقانهای که بدانم هرگز چیزی به من نمیرسد، مگر آنچه تو برایم مقدّر کردی و مرا از زندگی به آنچه نصیبم فرمودی خشنود بدار، ای مهربانترین مهربانان.
با این حساب دیگه جایی برای حرص و طمع نمیمونه