
اصطلاحات قالی بافی و نقشه خوانی قالی یزدی
از وقتی یادم میاد توی خونه پدرم دستگاه #قالی بود و تا همین چند سال پیش روزی نبود که قالیای در حال بافت نباشه.
قالی بافی از طرفی یه کمک درآمد خانواده بود از طرفی اوقاف فراغت بچههای خونه رو پر میکرد و از طرفی یه مهارت بود که میشد در آینده ازش استفاده کرد.
در شهر ما در قدیم رسم بوده که بچهها یا به خیاطی میرفتند یا قالی بافی. پدر و مادر من در دوران نوجوانی هم کلاسهای خیاطی رفتند و هم قالی بافی (هردوشون :) )
من هم این افتخار رو داشتم که طی دو سال تابستونا قالی بافی و نقشه خوانی قالی رو یاد گرفتم و به کار بردم.
الان میخوام شما رو با بخشی از اصطلاحات نقشه خوانی و قالی بافی و اسم دستگاههایی که باهاشون قالی بافته میشه آشنا کنم
البته این اصطلاحات به زبان و لهجه #یزدی ( اردکان ) انشاء شده:
- دار قالی ـ به کل سیستم قالی میگند دار
- تونه - نخ تونه - به نخهای سفیدی که در طول قالی کشیده شده تونه گفته میشه.
- نوَرت - به دو تا لوله بزرگ آهنی که بالا و پایین قالی نخ های تونه رو به دور خودشون میپیچند گفته میشه
- گُرت - یه سری رشته از نخ تونه که یکی در میون نخ های تونه رو گرفته تا در مواقع مورد نیاز بتونه جاهای نخ های تونه رو جابجا کنه. (بعدا توضیح میدم دقیقا یعنی چی)
- پهنا - به چوبی که در عرض و پهنای قالی کشیده میشه و مراقب هست که قالی در یک اندازه بافته بشه
- پاکی - به چاقویی که باهاش چین رو میبرند میگند
- برپاکی - به یه چیز شبیه به چاقو ولی تیز نیست برای مرتب کردن چینها استفاده میشه
- کلوزار - به شونهای که پوها رو میکوبند
- کناره - به تعدادی از نخهای رنگی که در کناره قالی هر بار باید پیچیده بشند.
- چین - به تک تک گرههایی که به نخ های تونه زده میشه یک چین میگند
- پو - پود - وقتی یک ردیف از چین ها در سرتاسر قالی بافته میشند یک پو تشکیل میشه. پو باید با یک نخ درشت و بعد با یه نخ نازک روش کوبیده بشه و به اصطلاح ما برنامه نویسا کامیت بشه
- تو کاری - وقتی نقشه گفته میشده بخشهایی که مونده رو باید با رنگهای مناسب پر بشه که به این کار میگند تو کاری پر کردن
رنگ ها:
در قالی بافی رنگ ها رو با اسم های زیر صدا میکنند لاکی (قرمز). ماشی (سبز). الماسی (آبی کم رنگ) . فیلی (پیاچپی) . لیمویی. نخودی. سورمهای. قهوهای. ماسّی (توصیف خاصی براش ندارم فقط میدونم اسم یه رنگ ماسّی بود).
اصطلاحات مربوط به نقشه خوانی
کلا روش نقشه خوانی اینه که توی اون ردیف و یا پویی که هستند رنگهایی که موقعیت قبلیشون نسبت به موقعیت فعلی تغییر کرده یا نکرده رو اعلام می کنند
مثلا در پوی قبلی رنگ قرمز در ستون سوم بوده و در این پو رنگ قرمز یک ستون جلو تر رفته و در ستون چهارم قرار گرفته. این رو این طوری اعلام میکنند: قرمز پیش رفت. یعنی یک ستون جلو رفت.
حالا اگر رنگ قرمز در پوی قبلی ستون سوم باشه و در این پو ستون چها رو پنج رو گرفته باشه میگند: قرمز به دوتا رفت. یعنی دوتا رفت جلو.
همین طور به سه تا رفت. به چهارتا رفت ..... تا جایی که بشه اعداد رو با چشم روی نقشه شمرد از همین روش استفاده میشه اگه نشه یه نشونه میزارند و میگند مثلا قرمز پیش رفت تا ستون آبی. مثلا ستون آبی ۲۰ تا ستون اون طرف تره.
خوب این توضیح کلی اون
لاکی به سه تا اومد تا جا خود تا به دو تا رفت. یعنی لاکی از ستون قبلی که مثلا ستون شماره ۳۰ هست به سه تا اومد یعنی ۲۹ و ۲۸ و ۲۷ رو شامل شد و سه تا ستون جلو اومد + جاخود یعنی جای ستون قبلی هم که ستون ۳۰ باشه شامل شد + به دو تا رفت یعنی ۳۱ و ۳۲ هم شامل شد. با این روش رنگ لاکی که در پوی قبلی یک دونه بود در این پو شش تا رنگ لاکی داریم.
لاکی دوِش جاخود. وقتی عدد با ش کنار هم قرار میگیرند یعنی اون تعداد عدد رو اسکیپ کن. یعنی لاکی دو تا ستون بعد از این ستونی که همین الان صحبت کردیم جای خودش قرار بده.
لاکی دوِش به سه تا اومد تا سر چهارتا تا رو دوتوگ جاخود تا به سه تا رفت.
سهش ماشی به سه تا اومد
الماسی سهش سه تا نو افتاد. یعنی جدید احداث شد
لیمویی سر شد. یعنی رنگ لیمویی که در پوی قبلی در ستونها مختلفی قرار داره ولی از هم فاصله دارند این فاصله رو با همین رنگ پر کنید. مثلا ستون ۳۰ و ستون ۳۵ در پوی قبلی رنگ لیمویی قرار داره. سر شد یعنی ستون های ۳۱ تا ۳۴ رو رنگ لیمویی پر کنه.
ماشی سهش به سه تا اومد تا رو چهارتا جا خود تا سر سه تا تا جا خود تا به چهارتا رفت .
حالا مرحله پیشترفتهش اینه که بتونی نقشه رو طوری بگی که سریع ترین راه درک در طرف مقابل رو داشته باشه
مثلا به جای عبارت بالا که شامل چهارده تا رنگ ماشی میشه حرفهایها میگند : سهش چهارده تا ماشی
معمولا یک چهارم قالیها دارای نقشه هست که اون رو در سه چهارم دیگه به صورت قرینه تکرار می کنند.
امیدوارم لذت برده باشید.